
هامون نیوز به نقل از ایران از جمله مواردی که مورد توجه مجدد بخشی از کارشناسان سیاسی قرار گرفت، سیاست خارجی این دولت و بویژه رویکرد شخص سید محمد خاتمی در مواجهه با غرب بود.
آقای خاتمی در پیگیری آنچه "تعامل" و "تنش زدایی" در سیاست خارجی می نامید، ارتباط جدیدی را با غرب و بویژه آمریکا بنیان نهاد که عملا به چشم پوشی از اندیشه های امام راحل در عرصه سیاست خارجی از جمله مقابله با استکبار جهانی، حمایت از ملت های مظلومان و اقتدار در برابر زورگویان و... انجامید. به گفته خاتمی این رویکرد از "تنش زایی" ممانعت می کرد.
او حتی در ابتدای دوران اصلاحات، در مصاحبه ای با کریستین امانپور، خبرنگار ایرانی تبار شبکه آمریکایی سی ان ان، مردم آمریکا را بسیار "متمدن" و شکل گیری تمدن آمریکایی را محصول مجاهدت ها و "شهادت" کسانی مانند آبراهام لینکلن(رئیس جمهور مقتول آمریکا) دانسته بود!
این سخنان تامل برانگیز آقای خاتمی موجی از انتقادات حامیان انقلاب اسلامی را به همراه داشت.
دکتر حسن رحیم پور ازغدی، از کارشناسان جامعه شناسی و اساتید دانشگاه، روایتی قابل تاملی را از این مصاحبه رئیس بنیاد باران بیان کرده است.
او که خود شاهد مصاحبه خاتمی با شبکه آمریکایی سی ان ان و تعریف و تمجید های وی از آمریکا بوده، در جمع کارگزاران وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در خرداد امسال، مصاحبه خاتمی را این گونه روایت می کند.
آقای رحیم پور البته در این فیلم از آقای خاتمی اسمی نمی برد اما می گوید که آن شبی که سخنان خاتمی را شنیده از شدت خشم و ناراحتی نتوانسته است تا صبح بخوابد و بارها به یاد سخنان امام راحل درباره شیوه برخورد با استکبار افتاده است.
او همچنین می گوید که اعتراض خود را به خاتمی انتقال داده است.
مخاطبان محترم صراط نیوز می توانند این فیلم را از اینجا دانلود کنند.
اما رئیس بنیاد باران در حالی در مصاحبه با کریستین امانپور مردم آمریکا را بسیار متمدن و شکل گیری تمدن آمریکایی را محصول "مجاهدت ها" و "شهادت" ها دانست که چند سال پیش از آن، تأکید کرده بود مردم آمریکا "بی فرهنگ ترین" مردم جهان و تمدن آمریکایی محصول مهاجرت جمعی از دون پایه ترین مردم اروپا به این کشور است.(مجله بیان در سال ۱۳۷۰)
شبکه ایران: اصرار نمایندگان مجلس بر نظر خود در مقابل ایرادات شورای نگهبان و ارجاع موادی از برنامه پنجم توسعه به مجمع تشخیص مصلحت نظام گرچه به خودی خود انتقادات بسیاری را به دنبال داشت؛ چرا که مواردی از جمله مصوبه جنجالی مجلس درباره بانک مرکزی علیرغم مخالفت صریح با قانون اساسی با اصرار نمایندگان مواجه شد اما در مقابل بسیاری از نمایندگان با ابراز نگرانی از این رویه اظهار امیدواری میکردند که مجمع تشخیص مصلحت نظام درخصوص ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی با جهتگیری غیرکارشناسی و خلاف اصول قانون اساسی تصمیم نگیرد.
اما خلاف انتظار حقوقدانان، بخشی از نمایندگان مجلس و فعالان سیاسی، مجمع تشخیص در جریان بررسی این لایحه، ابتدا به سمت تغییر اصول قانون اساسی و کاهش اختیارات رئیس جمهور گام برداشت و حتی "برخی اعضای ذی نفوذ" آن به تذکری که گفته شد از سوی رهبر معظم انقلاب داده شده، به بهانه هایی توجه نکردند.
البته نامه رسمی رهبر معظم انقلاب به مجمع تشخیص از ادامه این روند مخاطره آمیز جلوگیری کرد.
در همین راستا، نشریه "9 دی" در شماره امروز خود در گزارشی به نقل از علیاصغر زارعی نماینده مردم تهران در مجلس به بیان ناگفته هایی درباره جلسه اخیر مجمع تشخیص پرداخته است. آقای زارعی سخنان خود را براساس گفتوگویی که با برخی از اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام داشته، بیان کرده است. وی در این باره می گوید:
بهانهجویی در مجمع تشخیص مصلحت
در نشست روز سه شنبه موضوع اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان در دستور کار قرار گرفت. مجلس شورای اسلامی بر معرفی رئیس بانک مرکزی توسط رئیسجمهور و رأی اعتماد نمایندگان تأکید داشت و شورای نگهبان این کار را برخلاف قانون اساسی میدانست. قبل از طرح موضوع، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام قصد داشت نظری که از سوی دفتر رهبر انقلاب به ایشان ابلاغ شده بود را اعلام نماید که متأسفانه با بهانهجویی برخی از اعضای ذینفوذ مجمع تشخیص و از جمله رئیس مجمع و رئیس مجلس مواجه میشود تا جایی که اعلام میکنند در این خصوص اطلاعات کافی دارند و نیازی به طرح آن نیست!
با اصرار آنها مجمع وارد بررسی موارد اختلافی بین مجلس و شورای نگهبان میشود و علیرغم اینکه یکی از اعضا در قالب تذکری نظر رهبر انقلاب را از روی برگههای قرائت میکند اما باز به دلیل اصرار بعضی از اعضا مبنی بر حل موضوع توسط آنها در نهایت، اعضای مجمع در جمعبندی به نظر سومی میرسد که نه نظر مجلس است و نه نظر شورای نگهبان، یعنی انتخاب رئیس بانک مرکزی با رأی رؤسای سه قوه! با خروج دو نفر از اعضا در اثنای جلسه، به هنگام رأیگیری رسمیت جلسه به دلیل نصاب نداشتن با تردید مواجه و رأیگیری به نشست روز شنبه بعد موکول میشود.
در جلسه شنبه نیز اطلاعات دقیق در اختیار اعضای مجمع قرار نمیگیرد و همچنان برخی از اعضای ذینفوذ مجمع به نظرات خود و عدم اشکال در روش جلسه تأکید میکنند و در نهایت با 18 رأی موافق و 17 رأی مخالف انتخاب رئیس بانک مرکزی به دو رأی از سه رأی رؤسای قوا سپرده میشود که البته این برخلاف نظر رهبری بوده است. با اطلاعرسانی به موقع محسن رضایی دبیر مجمع به مراجع بالاتر و تصمیم بر عدم اعلام خبر و مصاحبه دبیر صدا و سیما، متأسفانه مصوبه مجمع در سایتها و نشریات نزدیک به علی لاریجانی و هاشمی رفسنجانی رسانهای میشود ولی در عین حال محسن رضایی طی مصاحبهای اعلام میکند که نظر مجمع در این خصوص تا آخر هفته اعلام میگردد! از سوی دیگر به دنبال نامه دکتر احمدینژاد به رهبر معظم انقلاب که در آن مصوبه مجمع تشخیص را معضلی بر سر راه مدیریت مالی و پولی دولت معرفی میکند، رهبری انقلاب طی نامه دیگری به مجمع تشخیص مصلحت نظام، بررسی این موضوع به عنوان یک معضل را به مجمع واگذار میکند با این تفاوت که مصوبه مجمع باید به گونهای باشدک ه انتخاب رئیس بانک مرکزی همچنان در حوزه اختیارات رئیس قوه مجریه قرار گیرد. نهایتاً نیز این موضوع توسط دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام رسمی شود.
نقض آئیننامه داخلی مجلس توسط رئیس مجلس
از آنجا که مشروح این مذاکرات به صورت عمومی منتشر نشده، به نظر میرسد که لازم است مشروح مذاکرات این دو جلسه در اختیار عموم قرار گیرد. در عین حال اکنون چند ابهام در افکار عمومی مطرح است که شاید پاسخگویی به آنها برخی از نکات را برطرف سازد:
1.آیا طبق اصل 112 قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت نظام میتواند با کنار نهادن نظر مجلس یا شورای نگهبان، نظر سومی را مطرح کند و به عبارت دیگر قانونگذاری نماید؟ این اقدام مجمع، مجدداً جایگاه و محدوده اختیارات آن را در افکار عمومی با سؤال مواجه کرده است.
2.آیا اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام از نظر رهبری انقلاب درخصوص این موضوع اطلاع داشتند و چنین تصمیم گرفتهاند و اگر نداشتند، چه عواملی باعث شده تا آنها بیخبر بمانند یا به صورت جهتدار به سمت چنین تصمیمی راهنمایی شوند؟
3. موضوع ماده 80 قانون پنجم برنامه شباهتهایی با مصوبه مجلس مشهور به یکشنبه سیاه پیدا کرده است. در آن مصوبه جنجالی نیز علیرغم اطلاق آقای لاریجانی از نظر رهبری درخصوص وقف، مجلس به تصمیم دیگری رسانده شد. هرچند نمایندگان دو روز بعد با مصوبه دیگری اشتباه خود را جبران کردند ولی متأسفانه جایگاه مجلس با خدشه جبرانناپذیری مواجه شد و در نهایت نیز موضوع با ورود صریح رهبری و متوقف کردن اموال دانشگاه آزاد حل شد. در این مورد نیز مجمع تشخیص به شکلی مدیریت میشود که در نهایت، عملکرد آن با علامت سؤال مواجه میگردد و به جایگاه آن خدشه وارد میشود.
4. رئیس مجلس برای به تصویب رساندن این قانون در مجلس بارها و بارها آئیننامه داخلی مجلس را نقض کرد و چند بار مجلس را به تنش کشاند. درخصوص نحوه اداره جلسه و رفتارهای خلاف قانون رئیس مجلس درباره موضوع بانک مرکزی – که حتی اکثر اعضای هیأت رئیسه هم با آن مخالف بودند – بیش از 30 تن از نمایندگان مجلس به کمیسیون اصل 90 شکایت کردهاند. این برای بار چندم است که رفتار غیر 90 کشیده میشود و البته رئیس مجلس با مقاومت در برابر قانون تاکنون اجازه قرائت گزارش آن را نداده است.
انتظار از رئیس مجلس
5- رئیس محترم مجلس در جلسه غیررسمی و غیرعلنی سه شنبه هفته گذشته، گزارشی از مذاکرات مجمع ت شخیص ارائه داد، هر چند این گزارش جامع و کامل نبود اما انتظار میرفت که مطالب گفته شده دقیق باشدکه متأسفانه چنین عنوان شد که رهبری انقلاب موضوع تعیین رئیس بانک مرکزی را به عنوان یک معضل به مجمع ارائه دادهاند در حالی که در مصاحبه دبیر مجمع تشخیص نظام به صراحت عنوان شده که رهبری انقلاب در خصوص نحوه تعیین رئیس بانک مرکزی، تعیین تکلیف کردند و بخشهای دیگر برای ارائه نظر کارشناسی و مشورتی به مجمع ارجاع شده. انتظار این است که مجموع اطلاعاتی که به نمایندگان ارائه میشود، کامل، دقیق و صحیح باشد تا...
یک سوال از برخی افراد متنفذ مجمع
6- اگر این اخبار درست باشد- که ظاهراً هست- این نکته مطرح میشود که مجمع تشخیص مصلحت نظام، شأنیت و جایگاهی غیر از قرار گرفتن در ذیل سایه ولایت فقیه ندارد. با این حساب به چه دلیل برخی از افراد متنفذ در مجمع تشخیص علیرغم علم واطلاع از نظر رهبری، بر طراحی برای به کرسی نشاندن نظر خود و خبری کردن آن اصرار داشتهاند؟ آیا این رفتار با شعار قانونگرایی و تبعیت از ولایت فقیه که دائماً از سوی آنها سر داده میشود، سازگار است؟ آیا این اقدام با تأخیر چندروزه احمدینژاد درخصوص عمل به مرقومه رهبری در خصوص تغییر معاون اول- که ما نیز در آن ایام انتقاد جدی به آن داشتیم- قابل مقایسه است!
به یقین این گونه رفتارها از چشمان تیزبین مردم انقلابی و خواص با بصیرت مغفول نخواهدماند اما آیا رفتار خواص مردود در فتنه 88 و رویگردانی مردم از آنها کافی نبود تا همه ما به این نکته مهم پی ببریم که در ایران اسلامی، عیار سنجش رفتار مسئولان با میزان عمل نسبت به اوامر ولایت فقیه سنجیده میشود و نه به شعارها و مصاحبههایی که میکنند.
معصومه قمی (مسیح علینژاد) در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، با اشاره به فروش کم کتاب خود و واکنش رسانههای ایرانی، تمامی دوستان سابق خود که به عنوان اپوزیسیون در خارج از کشور مشغول به فعالیت هستند را به دشمنی با خود متهم کرده و علت عدم استقبال از کتابش را کارشکنی آنان عنوان کرده است.
هامون نیوز به نقل از ایران عدم استقبال از کتاب یک روزنامهنگار سابق نشریات اصلاحطلب که درباره حوادث سال گذشته نوشته شده و سبب شده بود تا رسانههای وابسته به جریان مخالف نظام ایران دست به تبلیغات گسترده درباره آن بزنند تا فروش آن را بالا ببرند، صدای خود نویسنده را هم درآورد.
معصومه قمی (مسیح علینژاد) در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، با اشاره به فروش کم کتاب خود و واکنش رسانههای ایرانی، تمامی دوستان سابق خود که به عنوان اپوزیسیون در خارج از کشور مشغول به فعالیت هستند را به دشمنی با خود متهم کرده و علت عدم استقبال از کتابش را کارشکنی آنان عنوان کرده است.
خانم قمی با اشاره به خبر شبکه ایران درباره عدم استقبال از رمانش، نوشته است: تعارف که نداریم، من نویسندهام و زندگیام از راه فروش کتابهایم میگذرد. واقعیت دیگر هم همین است که اتفاقا همان بخشی از همکارانم که شما با استناد به سخنان آنها سبک نوشتههای مرا دخترانه و سانتیمانتال و چه و چه معرفی کردهاید، کمکِ چندانی برای تبلیغ کتابم نکردهاند.
وی همچنین استفاده سایتهای خبری از نام اصلی وی به جای نام مستعاری که برای خود انتخاب کرده، آن را نشانه توهین به خود! دانسته و نوشته است: مهمتر از همه آنکه در میان ایرانیان خارج از کشور اتفاقا هستند افرادی که دقیقا به همین سبک و سیاق شما مرا مورد نکوهش قرار میدهند و خیلی هم از یک نویسنده با کلاه عجیب و غریب خوششان نمیآید و اتفاقا آنها هم مرا به نام «معصومه قمی» مورد خطاب قرار میدهند.
معصومه قمی در پایان هم ضمن اذعان به فروش بسیار پایین کتابش، با اعتماد به نفس بالایی اظهار داشته است: رمان قرار سبز در یک چنین فضایی اتفاقا خیلی هم خوب فروش رفته است.
گفتنی است چند ماه پیش، خانم قمی اعلام کرد که دست به انتشار یک رمان تخیلی درباره آشوبهای سال گذشته با عنوان «قرار سبز» زده است.
انتشار این کتاب در اروپا و آمریکا درحالی آغاز شد که وی سال گذشته و چند روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به خارج از کشور رفت و اصلا در جریان آشوبهای خیابانی حضور مستقیم نداشته است؛ مسالهای که به گفته خود وی، این رمان را تبدیل به یک رمان تخیلی و غیرواقعی کرده است.

داشتن بصیرت و تشخیص نفاق در عملکرد سالوسان و دغلبازان، امر مهمّی است که غفلت از آن ضربات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. این موضوع حساس در طول تاریخ انقلاب اسلامی ایران و به خصوص در دهه ی اوّل آن، از اهمیّت بسیار بالایی برخوردار بوده و هست. برافتادن پرده ی نفاق از برخی چهره ها در سال های اخیر و تحقق پیش بینی های علمداران بصیرت در سال های اولیّه ی انقلاب از یک سو، و عکس العمل خواص بی بصیرت از سویی دیگر، اهمیّت این موضوع را دوچندان می کند. فتنه ی سال 88 از جمله مسائلی بود که طی آن، پیش بینی های دقیق دیده بانان با بصیرتی همچون شهید دکتر سیّد حسن آیت و شهید دکتر عبدالحمید دیالمه در مورد برخی از عوامل فتنه به وقوع پیوست. و از طرف دیگر این فتنه موجب گشوده شدن برخی پرونده های مرموز آن سالها شد که در این نوشته مروری اجمالی خواهیم داشت بر یکی از آنها:
علمداران بصیرت و هشدارشان درباره میرحسین موسویمیرحسین موسوی و زهرا رهنورد از جمله افرادی بودند که چهره ی حقیقی آنان در همان سال های ابتدایی پیروزی انقلاب برای این شهیدان بزرگوار آشکار شده بود و با توجّه به اسنادی که جمع آوری نموده بودند، درباره ی آنان به افشاگری می پرداختند. امّا بالا بودن میزان نفاق آنان و ساده انگاری نیروهای انقلابی سبب شد تا به این هشدارها توجه زیادی نشود. میزان سنجش افراد برای شخصیتی چون شهید دیالمه، فقط در داشتن سابقه مبارزاتی و عضویت در گروه های خط امامی از جمله حزب جمهوری اسلامی، خلاصه نمی شد بلکه مهم برای او مبانی اعتقادی افراد بود. به همین دلیل وقتی در روزنامه جمهوری اسلامی که ارگان حزب جمهوری بود ردپای انحراف را تشخیص داد به طور رسمی و بدون در نظر گرفتن تعارفات سیاسی و مصلحت های غیر شرعی انتقاد کرد و بارها به حضور برخی عناصر در حزب اعتراض نمود. البته انتقادات او ساخته و پرداخته بازی های سیاسی نبود، بلکه چون تقوا را سرلوحه اعمال و گفتار خویش قرار داده بود، برای همه مخالفت هایش استدلال های مستند و منطقی داشت. متن زیربخشی از آخرین سخنرانی شهید دیالمه است که تنها سه روز پیش از شهادتش ایراد نموده بود:
آخرین سخنرانی شهید دیالمه
«همین الان هم هزاران نفر داد می زنند ولی به دلیل اینکه معروف نیستند کسی حرفشان را گوش نمی کند. زمان بنی صدر هم ما می گفتیم ولی کسی حرفمان را گوش نمی کرد. الان هم من صلاح نمی دانم طرح کردن افرادی را که معتقدم این سیستم فکری را در جامعه پیاده می کنند و الا اگر صلاح بدانم هیچ وقت تابع جو نمی شوم. همانطور که آن زمان افرادی با شیوه فکری ما مخالف بودند وهمه می گفتند که این مطالب را نباید بگویی. معتقد بودم که درست است و گفتم و مراحل بعدش را هم ادامه دادم. الان هم بحمدالله به جایی رسید که امام آنچه را که یکسال در درون خودش نگه داشته بود بیان کرد. یعنی اینها اعمالی انجام دادند که دیگر کاسه صبر او را هم لبریز کردند. او که فکر می کرد هرلحظه بتواند آنها را درست کند، احساس کرد که اینها دیگر به هیچ صراطی مستقیم نیستند. ما که کم تحمل تر بودیم و بار اعتقادی و ایمانی و فکریمان کمتر بود، زودتر به جوش و خروش می آمدیم و بیشتر سر و صدا می کردیم. امام که صبر و تحمل و ایمان و اعتقاد و اتصال به معنویتشان بیشتر بود، توانست یکسال تحمل بکند و بیان نکند. حالا اگر دقت کرده باشید می بینید همینطور که جلو می رود، دارد جاده را صاف تر میکند. اگر همین صحبت دیروز ایشان را گوش کنید، می بینید خیلی راحت و مستقیم گفته است که نیروی خارجی این برنامه را حمایت می کند. این مطلب را از مضمون کلام خیلی خوب متوجه می شوید. اگر مذاکرات بنی صدر را با کارتر و غیره خوانده باشید، می بینید چه نوع مذاکرات و معاملاتی بر سر گروگان ها کرده اند. در عین حال اینها چهره هایی هستند که در مراحل مختلف روشن می شوند. اگر من امروز اسم نمی برم به دلیل این است که صلاح نمی دانم. اما شما هر چه که از صحبت من می فهمید آن را برای خود نگه دارید و اگر صلاح دانستید بگویید. اما من صلاح نمی دانم که بسیاری از مسایل را در شرایط فعلی طرح بکنم. به این دلیل که افراد به جای اینکه به دنبال طرز تفکر بروند، به دنبال شخصیتها می روند.
همین الان افرادی برای بعضی وزارتخانه ها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکریشان درست نیست. ولی متاسفانه نمی توانم کاری کنم. فقط می توانم به اندازه یک رأی مخالف [که] به آنها بدهم [با آنان مخالفت کنم]. کار دیگری نمی توانم بکنم.
افشاگری درباره میرحسین
یکی از نمونه هایش را که می توانم به شما میگویم و آن هم آقای موسوی است. سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی. اعتقادم بر این است که خط فکری او، خط فکری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است. البته نمی خواهم بگویم عضو آن سازمان است ولی خط فکریش همان است و اگر رجوع بکنید به روزنامه می بینید که در خیلی از جاها این خط مشی را طی می کند. اینها را من از دید حزب نمی بینم. بلکه من اینها را فقط از پایگاه ایشان می بینم. والا هیچکدام از اینها را نه به حساب حزب می گذارم و نه به حساب سران حزب میگذارم و نه به عنوان نیروهای مخلص و معتقد و مومنی که درون حزب هستند. بلکه شخصاً به حساب خود ایشان می گذارم. واگر در اینجا می گویم به این دلیل است که مکرر در جلسات حزب گفتم و ضبط هم شده و اگر نوارش را از بین نبرده باشند، دارند. موضعگیری های روزنامه در بعضی از موارد، کم وبیش موضعگیری های روزنامه امت [ارگان جنبش مسلمانان مبارز] است. به عنوان مثال برای مصدق مطلب چاپ می کند اما حتی یک خط، خوب دقت کنید، حتی یک خط در مورد آیت الله کاشانی نمی نویسد. بروید روزنامه های آن زمان را ببینید. اگر شما یک خط در روزنامه، قبل ازسالگرد آیت الله کاشانی، بعد از سالگرد آیت الله کاشانی از این روزنامه آوردید من اسمم را عوض می کنم. بعد از اینکه آقای فلسفی در نماز جمعه بر علیه مصدق صحبت کرد، مقاله علیه آقای فلسفی را کدام روزنامه نوشت؟ روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان خیابان مصدق. سرمقاله ای نوشت به اسم خیابان مصدق و شدیداً آن را کوبید به این بهانه که اینها اختلاف انگیز است. یک شب که من درحزب صحبت کردم و این موارد را گفتم، بعد از من آقای موسوی آمد از خودش دفاع کند. گفت: ما اینها را نمی پذیریم به دلیل اینکه ما نمی خواهیم شیوه های آناکرونیستیکی را در ایران دوباره ایجاد کنیم. البته لفظ را اشتباه به کار می برد، ولی من آن برداشتی را که او از این لغت داشت حالا می گویم و الّا معنایش این نیست. برداشتش این بود که شیوه های آناکرونیستیکی یعنی اینکه ما یک چیزی را که در تاریخ اتفاق افتاده مجدداً بیاییم تطبیق کنیم بر تاریخ فعلی. مثلاً اگر یک کاشانی و مصدقی آن زمان بوده، حالا بیاییم الان هم یک مصدق وکاشانی طراحی کنیم. برداشتش از این لغت این بود. اخیراً که امام در مورد مصدق این صحبت ها را کرد و گفت که او هم مسلم نبود و اینها تفاله های او هستند و حتی امام در صحبت دیروزش می گوید اینها مثل مصدق می خواهند رفراندوم انجام دهند و این اندازه مصدق را می کوبد و آن تجلیل را از آیت الله کاشانی می کند، برای آقای موسوی پیغام فرستادم که برخلاف آن دیدی که شما داشتید، امام هم مثل اینکه آناکرونیستیکی فکر می کند!
البته ایشان سابقه های قبلی هم درگروه های منفی داشته است. ازجمله بودنش در گروه نخشب به همراه پیمان. پیمان، سامی و او همه در باند نخشب بودند. بعد از آنجا جدا شدند. پیمان گروه جنبش مسلمانان مبارز را درست کرد. سامی گروه جاما را درست کرد و ایشان هم به ظاهر می گوید که من مستقلم، ولی در واقع همان شیوه فکری را دارد و به اعتقاد من دقیقاً در داخل روزنامه هم همین شیوه فکری را اعمال کرده است. اگر به مصاحبه های با نمایندگانش توجه کرده باشید می بینید یک دفعه می آید با فلان نماینده که عضو جنبش مسلمانان مبارز است مصاحبه می کند. اگر دیده باشید دو هفته قبل یک مقاله بلند بالایی در صفحه اول با تیتر درشت از یکی از نمایندگان عضو جنبش مسلمانان مبارز در مورد قضیه تالبوت نوشته بود. حتی یکبار در صفحه اول روزنامه جمهوری اسلامی عکس پیمان را چاپ کرد. شبیه این مسائل موضعگیری هایی دارد.
... اما با این شخصیت ها چه می شود کرد؟ وقتی برنامه الآن اینطوراست که آقای موسوی بشود وزیر امور خارجه، من چه بگویم؟ هرچه هم که داد بزنم صدایم به جایی نمی رسد. مجبورم فقط یک رأی مخالف بدهم.» (متن پیاده شده از نوار سخنرانی به مناسبت شهادت دکتر مصطفی چمران، 4 تیر 1360،کانون فرهنگی نشر اسلام)
حضور شهید دیالمه در جلسه حزب جهت مخالفت با وزارت موسویاز اولین دفعه ای که در زمان رئیس جمهوری بنی صدر و نخست وزیری شهید رجایی، بحث وزیرشدن موسوی مطرح شد، مخالفت شهید دیالمه نیز آغاز شد. چرا که شهید دیالمه همانگونه که در مورد بنی صدر اسناد و مدارک گوناگونی جمع آوری نموده بود، در مورد میرحسین موسوی نیز چنین کرده بود. این اسناد در سفری که شهید رجایی به اتفاق دکتر غفوری فرد به مشهد داشتند، توسط شهید دیالمه به ایشان ارائه شده بود. اما شهید رجایی که بر کنترل فعالیت های وزرایش تأکید داشت، این امید را به منذران می داد که اجازه عبور از خطوط قرمز را به وزرا نخواهم داد و جریان نفاق که به این مطلب یقین داشت چند ماه بعد با به شهادت رساندن شهید رجایی، سعی کرد تا این سد را از پیش رو بردارد.
اما شهید دیالمه که به دلیل شناخت و ذکاوتش همه ی این ترورها را پیش بینی می کرد، همچنان نگران بود. حتی چند جلسه پیش از انفجار هفتم تیر، شهید دیالمه در حزب جمهوری به شخصی مظنون می شود که پس از تفحّص، کارت عضویت در دفتر هماهنگی بنی صدر را در جیب او می یابند. حتی شهید بهشتی به دلیل عدم رعایت مسائل امنیتی به کلاهی اعتراض می کند. شهید دیالمه نیز با ابراز تأسف از اینکه در حزب جمهوری اسلامی جهت طرح مباحث، امنیّت لازم حاکم نیست، به برخی از دوستان خویش که اکنون در قید حیاتند، عدم حضور خود در جلسات بعدی حزب را اعلام می کند.
پس از مدتی، از آن جا که تا 14 تیر و جلسه رأی اعتماد موسوی یک هفته بیشتر باقی نمانده بود، به تأیید دوستان صمیمی و خانواده ی شهید دیالمه، ایشان در جلسه هفتم تیر شرکت می کند تا با ارائه ی اسناد، عدم کفایت موسوی را به شهید بهشتی اثبات نماید. امّا انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی این موضوع را ممکن نمی کند.
اسناد داخل کیف شهید دیالمه کجاست؟امّا نکته ی مهم دیگری که قابل طرح و پیگیری است، آن است که اسناد مهمّی که آن شب در کیف شهید دیالمه بود، چه شد؟ بر اساس شهادت جانبازان این فاجعه به خصوص مرحوم فردوسی پور(ماهنامه پاسدار اسلام، تیرماه1362، ش19، ص55)، شهید دیالمه در صندلی های انتهایی سالن نشسته و حتی در زیر آوار نیز تا مدتّی زنده بوده است. عکس به جا مانده از پیکر آن شهید نیز این مسئله را تأیید می نماید که آتش انفجار به ایشان صدمه ای نرسانده و آثار سوختگی در پیکر ایشان نیز دیده نمی شود. لذا به یقین کیف حاوی اسناد نسوخته است. بلکه به شهادت خانواده ی شهید دیالمه، کیف سالم ایشان به دست خانواده ی وی می رسد. اما تنها محتوای باقی مانده در کیف، قرآن کوچکی بوده که شهید دیالمه همواره همراه داشتند! در راستای تحقیق در مورد چگونگی خالی شدن کیف و ربودن اسناد، تنها یک سرنخ وجود دارد که باید در این زمینه توضیح دهد.
هادی غفاری؛ تنها سرنخ گم شدن اسنادبر اساس مصاحبه ای که در سال 61 با شاهدان عینی انجام پذیرفته، هادی غفاری (که آن شب در یک مسجد جنوب شهر سخنرانی داشته) آن شب حدود نیم ساعت بعد از حادثه در محل انفجار (دفتر حزب در سرچشمه) حاضر شده و اسناد و مدارک محرمانه ای که در آن جا از شهدا و مجروحین به جای مانده بود، جمع آوری و محافظت می نمود. (مجله سروش، ش150، 5/4/1361)
یکی دیگر از شاهدان حادثه در مصاحبه ای که با نویسنده انجام داد، بیان داشت که هادی غفاری کیف ها را به اتاقی در ساختمان دیگری از حزب می برد و در کمدی می گذاشت و درب آن را قفل می کرد.
جالبتر آن که در فیلمی که از لحظات آواربرداری موجود است، هادی غفاری با در دست داشتن کیفی که از زیر آوار به دست آمده، دیده می شود که خود شاهد دیگری بر جمع آوری کیف ها توسط وی است.
آیا بهتر نیست هادی غفاری ابتدا درباره ی اینگونه ابهامات که در کارنامه اش به وفور یافت می شود توضیح دهد، سپس بزرگان را دعوت به مناظره کند؟
در هر حال، با توجه به آنکه خود کیف شهید دیالمه به صورت سالم به خانواده آن شهید عزیز، پس داده شده و محتویات مهم آن راجع به موسوی مفقود شده بوده، اینها نشان می دهد که کیف تا لحظه پس داده شدن به خانواده، در دست نیروهای به ظاهر انقلابی بوده و توسط ضد انقلاب به سرقت نرفته بوده است (چرا که توسط به ظاهر انقلابیون به خانواده آن شهید پس داده شده) و این نشان از یک سند ربایی آشکار و عامدانه دارد که با قرار دادن آن در کنار ماجرای ربوده شدن اسناد شهید آیت درباره میرحسین، می شود به وجود یک شبکه نفوذی که جهت حفظ مهره هایش بسیار فعال بوده پی برد؛ شبکه ای که تبعاً از می توانسته از وجود برخی شخصیت های جنجالی و غیرمتعادل چون هادی غفاری نیز سود ببرد.
شاید اسناد شهید دیالمه علیه موسوی نیز در کنار اسلحه هایی جاسازی شده باشد که هادی غفاری برای روز مبادا پنهان نموده بود!
در هر حال، پرونده ی این سند ربایی همچنان باز است.
عناصر مخالف خارج نشين مي گويند سخنان اخير خاتمي باعث انسجام بيشتر در جبهه اصولگرايان شد و اكنون اصولگرايان او را نيز همسو با ديگر دست اندركاران فتنه قلمداد مي كنند.
راديو فردا ضمن ميزگردي، تحركات اصلاح طلبان و سخنان خاتمي را مورد بررسي قرار داد. علي افشاري در اين ميزگرد با اشاره به واكنش هاي فعالان اصولگرا اظهار داشت: مواضع اخیر خاتمی او را نابود کرد. اين اظهارات و واكنش ها نشان مي دهند كه نظر كليت جريان اصول گرا در مورد خاتمي در حال تغيير از اين كه قبلاً بين ايشان و آقاي موسوي و كروبي فاصله و فرقي مي گذاشتند، به سمت اين هست كه او را هم، هم كاسه كنند با موسوي و كروبي و حذف كامل خاتمي و جريان پشت سر آن از صحنه سياست.
به گزارش کلمه ، وي اضافه كرد «موضع گيري خاتمي شكاف در ميان اصولگرايان نسبت به وي را كمتر كرد و آنها را با هم متحدتر نمود.» افشاري همچنين از حذف و اخراج خاتمي از نظام خبر داده و گفت: منظور از حذف لزوماً بازداشت نيست، حذف به معناي اخراج از حاكميت و اثرگذاري سياسي است كه عملاً موسوي و كروبي قبلاً دچار شده بودند، با اتفاقات جديد هم خاتمي به همان سرنوشت مواجه شده است. به نظر من جنبش سبز اگر بتواند خود را از ركود و مرگ نجات دهد، سمت و سوي غير انتخاباتي پيدا خواهد كرد. اكنون ديگر جايي براي بازي انتخاباتي خاتمي و تحول خواهان وجود ندارد. همين فراكسيون اقليت هم در آينده و در انتخابات كاهش پيدا خواهد كرد.
مهدي جلالي ديگر عنصر فراري مقيم آمريكا هم با بيان اينكه «برخي اصولگرايان تصور مي كردند آقاي خاتمي را مي توان از موسوي و كروبي متمايز كرد و با او كاركرد»، اضافه كرد: موضع گيري اخير آقاي خاتمي نشان مي دهد كه او به همراه موسوي و كروبي تصميم گيري مي كند. موسوي و كروبي الان هيچگونه نزديكي با مفهومي كه ما آن را اصلاحات مي شناسيم و حركت اصلاح طلبي، ندارند. يك اختلاف بنيادين هست بين جنبش سبز و اصلاح طلبان كه آيا جنبش سبز دنباله حركت اصلاح طلبي در ايران هست آن طور كه آقاي خاتمي علاقه مند است معرفي كند يا جنبش سبز مطالبات بنيادي تري از آن چيزي كه اصلاح طلبان داشتند، دارد؟ الان فاصله اي كه آقاي خاتمي با جنبش سبز كم كرد، باعث مي شود كه جناح اصول گرا نظر محكم تري پيدا كند و همينطور كه آقاي افشاري اشاره كردند به اين جهت شكاف آنها در مورد جنبش سبز كمتر شود و هر سه نفر را در يك موضع ببينند. در گذشته اين طور نبود و احتمال مي دادند كه بهتر است از خاتمي استقبال كنند و بين او و جنبش سبز فاصله بياندازند. آقاي رفسنجاني داستاني كاملاً متفاوت دارد. او الان گرايش به سمت اصول گرايان را بيشتر پيش كشيده و گمان نمي كنم هيچ نقش تعيين كننده اي حداقل تا انتخابات آينده مجلس داشته باشد. آقاي خاتمي روش درستي را برگزيده و به جنبش سبز بيشتر نزديك شده. اما در زمينه پيش شرط هايي كه ايشان مطرح مي كند اين پيش شرط ها به اعتقاد من اشكالات زيادي دارد.
وي اضافه كرد: چرخش خاتمي ذهنيت افرادي مثل عسگراولادي يا بخشي از اصول گرايان را تغيير مي دهد و اميد آن ها را از خاتمي كم مي كند.
شرطگذاری «سیدمحمد خاتمی» برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس، آن هم در زمانی که اکثر فعالان و کارشناسان سیاسی معتقدند اقدامات و مواضع طیف اصلاحات در سال گذشته سبب رویگردانی مردم از آنان و زمینهساز حذف اصلاحات از عرصه سیاسی کشور شده، واکنشهای مختلفی را به دنبال داشته است.
در این میان، اصولگرایان با اشاره به رویکرد آقای خاتمی در سال گذشته که سبب شد تا از سوی مردم و در راهپیمایی میلیونی ۹ دی به عنوان یکی از سران اصلی فتنه معرفی شود، امکان حضور وی و اصلاحطلبان ساختارشکن در انتخابات مجلس نهم را رد کردند و تعیین شرط برای نظام را نیز به عنوان یک لطیفه و طنز تعبیر کردند.
حتی «آیتالله جنتی» دبیر شورای نگهبان نیز نسبت به این مساله واکنش نشان داد و درباره شرط و شروط سیدمحمد خاتمی برای حضور در انتخابات آینده گفت: اصلا نیازی به حضور این عده در انتخابات نیست و آنها خوابهای بیتعبیری را دیدهاند؛ در حالیکه مردم و مسئولان آنها را به هیچ وجه قبول ندارند.
واکنش اصلاحطلبان به شروط خاتمی
از سوی دیگر، اصلاحطلبان هم که انتظار میرفت به حمایت از این موضع آقای خاتمی برخیزند، به دو گروه تبدیل شدند. گروه اول که طیف افراطیون ضدانقلاب را تشکیل میداد، اظهارات وی را دستمایه تمسخر قرار دادند و آن را بیاساس دانستند. گروه دوم هم شامل برخی نمایندگان مجلس و اصلاحطلبان معتدل میشد، تعیین شرط برای نظام را نامناسب و غیرمنطقی دانستند.
در همین راستا، امروز «مصطفی کواکبیان» عضو فراکسیون اقلیت مجلس و دبیرکل حزب مردمسالاری، در یک نشست خبری که با حضور خبرنگاران پارلمانی در خانه ملت برگزار شد، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه آیا شما همانند آقای خاتمی برای حضور در انتخابات مجلس نهم برای ملت ایران شرط تعیین کردهاید، گفت: نه؛ من به دستگاههای اجرایی و نظارتی تنها توصیه کردم و هیچ شرطی را مطرح نکردم.
وی با بیان اینکه اصلاحاتی را که قبول دارد، متفاوت از نگاه براندازان و مخالفان قانون اساسی است، خاطرنشان کرد: در اصلاحاتی که من آن را تعریف میکنم چندین محور از جمله قانون اساسی، خط امام، ارزشهای دینی، منافع ملی و مطالبات مردم نقش اساسی دارد؛ ممکن است عدهای در خارج از کشور مفهومی خاص از اصلاحات داشته باشد اما بنده به اصلاحاتی قائل هستم که در چارچوب قانون اساسی باشد.
چرا به دیدار خاتمی نرفتید؟
نماینده مردم سمنان همچنین در پاسخ به سؤال خبرنگاری در خصوص علت عدم حضور وی در دیدار فراکسیون اقلیت با سید محمد خاتمی گفت: بنده اعتقادات خود را در خصوص اصلاحات گفتم و با تمام وجود معتقدم که به اصلاحات در چارچوب قانون اساسی ایمان دارم.
یکی از خبرنگاران هم از کواکبیان پرسید «شما محورهایی را برای اصلاحات تعریف کردید که همه آنها از سوی موسوی و کروبی به عنوان سران فتنه خدشهدار شد. آیا شما قائل به مرزبندی با سران فتنه هستید و اگر پاسختان مثبت است، چرا آقای خاتمی چنین اعتقادی ندارد؟» که کواکبیان پاسخ داد: من اصلاحاتی را قبول دارم که در چارچوب قانون اساسی باشد. البته بعد از انتخابات برخی رفتارهای افراطی نیز صورت گرفت که از جمله آن حادثه کهریزک بود؛ ما معتقدیم کسانی اصلاحطلب هستند که تابع ولایت فقیه و قانون اساسی باشند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در خصوص پرونده خود در دادگاه ویژه روحانیت و شاکیان این پرونده توضیحاتی داده و اعلام کرد که اسناد لازم را در خصوص این شکایت به دادگاه ارائه کردم.
به گزارش فارس، حجتالاسلام حمید رسایی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی پیش از ظهر امروز سه شنبه با حضور در جمع خبرنگاران با اشاره به طرح سؤال خود از وزیر ارشاد در جلسه علنی صبح امروز گفت: پس از طرح سؤال اینجانب در صحن علنی که مربوط به مدیرمسئول و صاحب امتیاز نشریهای بود که دو سال و 10 ماه است که فرار کرده، بلافاصله جریان مدافع این فرد در صحن علنی شایعهای را منتشر کرد که فرد خاطی معاون مطبوعاتی رسایی در اداره ارشاد قم بوده است.
وی با کذب خواندن این مسئله افزود: فرد فراری در دوره اصلاحات معاون مطبوعاتی اداره ارشاد قم بود که در ابتدای دولت نهم تغییر کرد.
به بهانههای واهی از من به دادگاه ویژه روحانیت شکایت کردند
نماینده مردم تهران در مجلس تصریح کرد: روزنامهنگار فراری در همان زمانی که معاون مطبوعاتی بود مجوز دو روزنامه را برای خودش اخذ کرد که یکی از آنها بدلیل عدم انتشار لغو پروانه شد؛ این فرد فراری و دوستانش در قم وقتی دیدند که بنده حاضر نیستم در برابر فشارهای آنها کوتاه بیایم به بهانههای واهی از من به دادگاه ویژه روحانیت شکایت کردند.
رسایی ادامه داد: متاسفانه در ابتدای روند بررسی پرونده دادگاه ویژه به دلیل برخی نکات که نمیتوانم آنرا بیان کنم به سمتی رفت که با شکایت این فرد فراری و جاعل بنده محکوم شدم ولی بعدا با ارائه اسنادی، دادگاه ویژه روحانیت این شکایات را باطل و بنده را تبرئه کرد.
وی خاطرنشان کرد: پرونده دادگاه ویژهای که برخی از نمایندگان از پشت تریبون مجلس به صورت مغرضانه به آن اشاره میکنند مربوط به این مسائل بود؛ متاسفانه سازمان بازرسی قم نیز در ابتدا پیگیر پرونده تخلف 500 میلیون تومانی توسط صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه شاخه سبز بود ولی بعدا به دلیل حاکم شدن همان روابط سیاسی موضوع را رها کرد.
پرونده تخلف 500 میلیون تومانی روزنامه شاخه سبز
نماینده مردم تهران در مجلس اضافه کرد: روزنامه شاخه سبز در سال 86 وقتی مشاهده کرد که بنده از پیگیری پرونده تخلف 500 میلیون تومانی کوتاه نمیآیم، در روزنامه خود ادعا کرد که رسایی یک میلیارد و 800 میلیون تومان بن کتاب را حیف و میل کرده است اما این درحالی بود که بنها با پیگیری بنده توسط وزارت ارشاد برای توزیع بین طلاب به حوزه علمیه داده شده بود.
وی افزود: بنده از این فرد شکایت کردم و او در دادگاه هم محکوم شد اما چون فراری است اقدامی در قبال او صورت نمیگیرد.
رسایی خاطرنشان کرد: اخیراً علیرغم اینکه این موضوع قبلا توسط سازمان بازرسی قم به سازمان بازرسی کل کشور ارجاع شده و آنها موضوع را بررسی کرده بودند، متاسفانه مجدداً سازمان بازرسی قم در این خصوص به دادگاه ویژه روحانیت شکایت کرده و پروندهای که چند روز قبل موضوع آن مطرح شده بود مربوط به شکایت سازمان بازرسی قم بود.
ادعای شبکه تلویزیونی منافقین درباره حیف و میل شدن یک میلیارد و 800 میلیون تومان
نماینده مردم تهران در مجلس تاکید کرد: البته شبکه تلویزیونی منافقین هم هفته گذشته همین ادعای حیف و میل شدن یک میلیارد و 800 میلیون تومان بن را مطرح کرده است که باید این پیوند را هم تبریک گفت.
وی در پایان در پاسخ به این سئوال که نتیجه پرونده دوم در دادگاه ویژه روحانیت به کجا رسیده است، اظهار داشت: دادگاه باید شکایت را بررسی کند و بنده هم توضیحات کامل را به همراه اسناد لازم ارائه دادهام لذا امیدوارم که طبق ضوابط در این زمینه اقدام شود.
نظرات شما عزیزان: